خلاصه ای در مورد پدر
پدرم داستانی حماسی است که بارها و بارها در ذهنم تکرار میشود. حماسهای که هیچ مردانگی، غیرت و شجاعتی به پایش نمیرسد.
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو…
تو کجایی پدرم…؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو…
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا…
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو…
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما پدرم.