چاپ کتاب عشق یعنی…
نویسنده: امیرعلی مقدسی سنجانی
صفحه آرا: لیلا وطن خواه
طراح جلد: شکیبا حاجی عسکرلی
نوبت چاپ: اول – ۱۴۰۲
مشخصات ظاهری: ۶۴ ص
قطع: رقعی
شمارگان: ۲۰۰
شماره شابك: ۱-۳۰۴۴-۰۲-۶۲۲-۹۷۸
چاپ و نشر: انتشارات نوروزی-۰۱۷۳۲۲۴۲۲۵۸
سخنی با مخاطبان این داستان
حتماً در خیابان یا در بین دوستان و آشنایان و خویشاوندان خود دیدهاید افراد بزرگسالی را که با خود حرف میزنند، میخندند و میگریند و با فردی خیالی در ذهن خود مشاجره و بحث میکنند.
با دیدن این افراد اولین سؤالی که به ذهنتان خطور میکند این است که آن شخص بیمار است یاخیر؟
این افراد را میتوان در تمام کانونهای اجتماعی با هر سن و سالی مشاهده کنید در میان نزدیکان و خویشاوندان و همکاران و گاه رهگذران خیابان.
زمانی که به آنها مینگرید چنان غرق در گفتگو و جدال با فرد خیالی شان میبیندشان که متوجه اطراف و حضور شما در کنارشان نیستند.
شاید بتوان حرف زدن کودکان با خود را به نوعی بازی کودکانه یا تلاش برای پیدا کردن شخصیت خود دانست اما بروز این رفتار در بزرگسالان را به هیچ وجهی نمیتوان توجیه کرد و پاسخی برای آن پیدا کرد
حال به داستان نگاهی گذرا میکنیم یکی از کاراکترهای این داستان با نام امیرعلی و همینطور شخصیت اصلی این داستان در ذهن خود مشاوری را میسازد و از او طلب کمک و مشاوره میکند تا بلکه پاسخی برای ناکامی خود در عشق را پیدا کند و در اینجاست که مشاور ذهن او سعی در کمک رسانی به او و به اظهار همدردی با او میپردازد. برای شاخ و برگ دادن بیشتر به داستان از شخصیت های خیالی دیگری نیز مانند خانواده مشاور،دیگر مراجعین و.. کمک گرفتم
یک دیدگاه