baner
  • صفحه اصلی
  • نمونه کتاب های چاپ شده
    • نمونه کارهای چاپ شده ۱۴۰۱
    • نمونه کارهای سال ۱۴۰۰
    • نمونه کار های سال ۹۹
    • نمونه کارهای سال ۹۸
    • نمونه کارهای سال ۹۷
    • نمونه کارهای سال ۹۶
    • نمونه کار های سال ۹۵
    • نمونه کار های سال۹۴
    • نمونه کارهای سال۹۳
    • نمونه کارهای سال۹۲
    • نمونه کارهای سال ۹۱
    • نمونه کارهای سال ۹۰
    • مجموعه قوانین بانکها
  • لیست قیمت
  • مقالات
  • افتخارات
  • اطلاعات نویسندگان
  • ارتباط با ما
محصول با موفقیت به سبد خرید شما اضافه شد

ابــرمــرد

نوامبر 19, 2015نمونه کار های سال94noruzi

ابــرمــرد

نویسنده: حسین طوسی

نوبت چاپ: اول-۱۳۹۴

مشخصات ظاهری: ۳۳۵ ص

قطع: رقعی

Hosseinali.toosi@gmail.com

«داستانی جذاب که در خاطرات خواهد ماند»

شمارگان: ۱۰۰۰

شماره شابك: ۰-۲۰۱-۳۶۴-۶۰۰-۹۷۸ ISBN:

چاپ و نشر: نوروزی-۰۱۷۳۲۲۴۲۲۵۸

قیمت: ۱۵۰۰۰ تومان

 

روح بیمار جوامع را باید در فرهنگ جاری جمود جوامع جستجو کرد

 

بخش ۱

براساس تجربه سالهای قبل،باد و بوران سختی در پیش بود باید با تمام قوا در برابر زمستان سرد وسخت، به مبارزه پرداخت.برای بقا در چنین روستای کوهپایه ای که تردد وسایل نقلیه در چنین فصلی از سال کم و کمتر میشود،باید با دست خالی به مبارزه با غول سرما رفت.چاره ای نیست.

هنگام غروب،صدای زوزه گرگهای گرسنه از دور به گوش می رسید.روستای کوچک، با امکانات کم،در چنین فصل سردی از سال دچار زحمت و سختی میشد.روستا، رها شده و فراموش شده از تمام دنیا،در برابر هجوم انواع ناملایمات به سان جزیره ای باید از خود دفاع میکرد.آنان چاره ای جز مقاومت برای حفظ هویت نداشتند.

پیرمرد، کوله پشتی بر پشت وتبرزین بر دست،افتان و خیزان، یکی دو قدم عقب تر از اسب،کلاهی برسر وسری از خستگی وبال گردن،از مسیر کنار جنگل آرام آرام به سوی خانه رهسپار بود.چهره اش نشانگر مقاومت در برابر ناملایمات روزگار بود،اما اثری از ترس در سیمای صورتش دیده نمی شد.پیرمرد در این غروب سرد که دم و باز دم او بصورت بخار از دهانش خارج می شد به فکر بچه هایش در شهر افتاد.لبخند حاکی از رضایت بر لبانش نشست برای لحظاتی سرمای سرد زمستان را فراموش کرده بود.علی رغم اصرار آنها تابحال به شهر نرفته بود.گویا تمام وجودش با خاک این روستا ی دورافتاده که امکانات چندانی نداشت عجین شده، بخشی از وجودش شده بود.زمانیکه به خود آمد متوجه شد به روستا رسیده است،می دانست در منزل چای داغ منتظر اوست.

بعد از رسیدگی به امور حیوانات و نوشیدن چای از فرط خستگی خوابش برد.او مردی شصت ساله،چهار شانه و مقاوم،درست کردار،از قیافه شجاع او میشد حدس زد که از کسی واهمه نداشت،دلسوز و قانع،رفتار و کردارش با گفته هایش همسان بود.آب و هوای روستا او را انسانی مقاوم در برابر مشکلات بار آورده بود،درصدد آزار و اذیت دیگران نبود.

پس از مدتی صدای تغ تغ در شنیده شد، کربلایی اکبر با شنیدن صدا از جا برخاست و درحالیکه بطرف در می رفت با صدای رسا گفت”کیه؟”صدا جواب داد: من هستم مشهدی علی در را باز کن،آمده ام احوالپرسی خواستم احوالی از شما بپرسم.اکبردر را باز کرد

برچسب ها: ابرمرد, حسین طوسی

4 دیدگاه

0
  • بهترین ها
  • قدیمی ها
  • تازه ترین ها
  • سلام , مهمان
  • خروج
  • ورود
  • مریم
    • دسامبر 7, 2015 در 8:46 ب.ظ

    سلام ،چطورمیشه کتابو تهیه کرد؟

    0 0 • پاسخ
    • noruzi • نویسنده
      • دسامبر 8, 2015 در 6:41 ق.ظ

      با سلام
      با نویسنده تماس بگیرید Hosseinali.toosi@gmail.com

      0 0 • پاسخ
    • noruzi • نویسنده
      • ژانویه 4, 2016 در 11:07 ق.ظ

      با سلام با نویسنده تماس بگیرید Hosseinali.toosi@gmail.com

      0 0 • پاسخ
    • noruzi • نویسنده
      • ژانویه 4, 2016 در 11:11 ق.ظ

      با سلام
      با نویسنده تماس بگیرید Hosseinali.toosi@gmail.com

      0 0 • پاسخ

💠با ما در ارتباط باشید:

💠واحد انتشارات: حجت اله نوروزی
📞017-32242258
📲09113753497
🖨️017-32220027

 

💠واحد هدایای و چاپ

💠واحد هدایای تبلیغاتی: میلاد نوروزی
📞017-32226068
📲09113719115

💠واحد چاپ و بسته بندی: مهرشاد نوروزی
📞017-32220047
📲09112707716

💠 نشانی و ایمیل:

🔰 گلستان، گرگان، خیابان شهید بهشتی ، پاساژ رضا
📬 کد پستی: 4916657376

📧 entesharate.noruzi@gmail.com
🟡اینستاگرام: entesharatnorouzi
🖥️www.entesharate-noruzi.com

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انتشارات نوروزی می باشد. طراحی سایت و سئو سورنا